درباره سریال ریپلی

حتی یک بار هم در «آقای ریپلی همه‌فن‌حریف» نوشته پاتریشیا های‌اسمیت نام کاراواجو نیامده، اما او و نقاشی‌هایش موتیف اصلی «ریپلی» استیون زیلیان هستند. چرا؟ جایی در سریال کشیشی به ریپلی که محو نقاشی شده می‌گوید نور همه چیز است. نور همان تاریکی است، حضور یکی بدون دیگری معنا ندارد. برخورد این دو سایه را می‌آفریند، فضایی نه آنقدر روشن که به راحتی بشود درونش را دید و نه آنقدر تاریک که ظلمت بخوانیش. سایه محل کمین است، جایی است که شکارچی‌ها در آن خانه می‌کنند. جایی است که تام ریپلی در آن می‌خزد، سایه مامن اوست همانطور که سایه ویژگی اصلی کارهای کاراواجو بود. هنرمندی که بخشی از زندگیش در فرار و گریز و پنهان شدن گذشت، در آثارش با خلق سایه‌ها و نقاط تاریک دست به پنهانکاری می‌زد. برای همین دنباله‌روهایش در دنیای نقاشی را سایه‌گرایان توصیف کرده‌اند. ریپلی نه در دنیای نقاشی، که در دنیای فریبکاری و سرقت یک سایه‌گراست، آدمی است که در سایه منتظر لحظه مناسب کمین کرده تا جیب کسی را خالی کند یا حقه‌ای سوار کند و وقتی هم در سایه نیست و نور بر صورتش می‌تابد، هویت‌های دیگری دارد مثلا ریچارد گرین‌لیف یا تیموتی فن‌شاو. ریپلی می‌توانست نزدیک‌ترین خویشاوند کاراواجو باشد اگر هم‌دوره بودند، اگر هر دو در قرن هفدهم میلادی یا اواسط قرن بیستم میلادی زندگی می‌کردند. احتمالا اگر روبروی هم قرار می‌گرفتند مکالمه‌ای مثل مکالمه ریپلی – اندرو اسکاتی که یک لحظه فریبایی و جذابیت سحرانگیزش محو نمی‌شود – با ریوز مینت – با بازی جان مالکوویچ که خودش یک بار معرکه نقش ریپلی را در «بازی ریپلی» ایفاء کرده بود – بین‌شان شکل می‌گرفت، هر دو سریع هم دیگر را می‌شناختند. مثل شکارچی‌های ماهر بوی هم را تشخیص می‌دهند، رایحه جانوری که همیشه در کمین است، شکارچی که اهل سایه است، ساکنان دنیای سایه‌ها همدیگر را می‌شناسند. ریپلی و کاراواجو تا وقتی در سایه هستند خطری ندارند، اما اگر از سایه پا بیرون بگذارند دیگری کسی جلودار آنها نیست، ریپلی در کشتن و فریب همانقدر گستاخ و بیباک است که کاراواجو در نقاشی کردن و بلوا به راه انداختن! «ریپلی» سریال درجه یکی است درباره یکی از جذاب‌ترین شخصیت‌های سایه‌نشین ادبیات، تام ریپلی و چه چشمنواز که سریال تماما سیاه و سفید است، این دو رنگ بهتر از هر رنگ دیگری سایه‌ها را به تصویر می‌کشند، سایه‌هایی که تمام نورهای دنیا هم نمی‌تواند نابودشان کند!

[کاراواجو از یک نظر دیگر هم با ریپلی قرابت دارد، هر دو تمایلات آشکار و پنهان کوییر داشته‌اند و یادمان نرود های‌اسمیت لزبین بود.]

error: