همانطور که میدانید، چارلی چاپلین در یکی از ولگردیهایش و اینبار در جستوجوی طلا و خوشبختی، به همراه دوست گندهی خوشقلب و سادهلوحش، در کلبهای به استحکام و امنیت خاشاکی بر پهنهی اقیانوسی جنزده و متلاطم، گیرافتاد.
پیشتر از من پرسیدید که کدام فیلمم را بیشتر دوست دارم یا حس میکنم که میتوانم پایش بایستم. تئاترهای زیادی بودند که پایشان میایستم چون در اجرایشان اختیار کامل داشتم؛ اما همیشه جوری مداخله در فیلمها وجود داشت. ولی به هر حال اگر قرار است به فهرستی فکر کنم، باید چیزی نظیر این باشد: فیلمهای متأخر آلمانیام (که ویژگیهای قابل تأملی دارند)، طوفان تابستانی که باید در طبقه ویژهای قرار بگیرد، بخشی به این دلیل که خوب به خاطرش ندارم …
ریزه و بُراق، با چشمان سیاه و بَرّاقِ یک جنگجو که پوز برآمدهی یک کمدین را قاب گرفتهاند، جکی چان بزرگترینستارهی سینمای آسیا است و با محبوبیت روزافزونش در آمریکای جنوبی و اروپا، شاید یکی از بزرگترین چهرههای محبوب دنیا باشد. و باز، با وجود پشتوانهی محکم استودیوهای پولدار گلدن هاروِست هنگکنگ، چان هنوز نتوانسته است در بازار ایالات متحده رخنه کند.
دلایل مخالفت آمریکا با چان انگار فراتر از نژادپرستی محض است، هرچند این نیز بیگفتگو یکی از عوامل است. …
اهواز تا پیش از انقلاب 9 سالن سینمای فعال داشت، و چند سینمای دولتی که بخشی از باشگاهها و کلوپهای تفریحی شرکتهای بزرگی مثل نفت و فولاد بودند. حالا از سینماهای عمومی اکسین و بهمن و قدس و ساحل و هلال ماندهاند. آمار بدی نیست، نسبت به آبادانی که 11 سالن سینمای پیش از انقلابش تبدیل به یک سالن سینما شد. برای ما که بعد از انقلاب به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم سالن سینما جایی نبود که بشود تصویر …