Slide 5
درباره‌ی سریال فارگو
previous arrow
next arrow

زیادی قرمز!

نویسنده: مجید فخریان
در میان انبوه شگفتی‌های ننامیدنی که تویین پیکس به بینندگان خود هدیه داد، برای نشان‌ دادن عظمت آنچه از سر گذراندیم، ناچارم دست روی چیزی بگذارم که نه‌تنها نام دارد که دم‌به‌دم با نام آن تکرار می‌شود و هر بار بیش از بار قبل دگرگونم می‌کند. من از در قرمزرنگ خانه داگی جونز می‌گویم. اولین‌بار این لفظ را دوست و همکار او بیل شیکر، که مثل خیلی‌ چیزها و کسان دیگر تنها یکبار، و آن یکبار هم سرِ وقت در …

مروری بر چرخ ساخته اَبل گانس

نویسنده: علی سینا آزری
چرخِ (1923) ابل گانس همچنان جوان است و غریب. به جوانی همان روزهایی در 1924 که ژان اِپشتاینِ نابغه، «بنای عظیم سینمای فرانسه» خواندش و به غرابت همان روزی از دسامبر 1922 که شش‌هزار نفر در سالنِ گومون‌‌ـ‌پالاسِ پاریس حیران و شگفت‌زده به تماشای (در آن موقع) نُه‌ساعتهٔ تصاویرش نشستند که قرار بود مرثیه‌ای برای «مرگ» باشد و نرسیدن. گویی که سرنوشت این فیلم جوان از همان آغاز با «جاافتادگی»اش رقم خورده بود. جوانی و جاافتادگی، آغاز و مرگ. و …

درباره «صدا» در سانشوی مباشر

دختر، فقیر و غمگین و به بند کشیده شده، در اتاقکی حقیر و پست ریسمان می‌تابد که ناگهان آوازی محو در صحنه به گوش می‌رسد و نام واقعی او و برادرش را نجوا می‌کند: «چقدر آرزوی دیدن تو را دارم، زوشیو/آیا زندگی، همه، رنج و عذاب نیست؟/ آنجو، چقدر آرزوی دیدن تو را دارم/ آیا زندگی، همه، رنج و عذاب نیست؟…». این صدای کیست؟ این صدا از کجاست که در این اسارتگاه، در ملک سانشوی مباشر بی‌رحم، نام واقعی او، …

گفتگو با کوئینتین تارانتینو

وقتی کوئینتین تارانتینو از فیلمی به هیجان می‌آید، سخت می‌توانی کس دیگری را ــ درواقع از بین تمام کسانی که در عمرت دیده‌ای ــ تصور کنی که بتواند تو را مثل او به دیدن فیلمی مجاب کند. پول، موفقیت، شهرت… هیچکدام انگار، اشتیاق او به جهان سینما را فروننشانده، چه درمورد فیلمی گمنام که او با جزئیات به خاطر می‌آورد، چه، مثلا، روند پا به سن گذاشتن بازیگر محبوبش، مثل رالف میکر. که او «میکر چاقِ خیسِ عرق» خطابش می‌کند، …

جدیدترین ریویوها

error: