سباسشِن (کوین بیکن) در مرد توخالی (2000) در خلوت شبانه از پنجره اتاق تاریکش خانه همسایه را دید میزد. این حکایتِ نوجوانیِ من و بسیاری از همنسلانم است که دور از چشم دیگران تکوتوک ویاچاِسی که از فیلمهای ورهوفن میرسید را با چشم میبلعیدیم. انگار چشم، نگاه، و نظربازی نهفقط درون فیلمهای او، که بیرون از آن و در رابطه با مخاطب هم اهمیت داشت: ورهوفن، حکایتگر چشمها. کارهای او با هیچیک از معیارها و نمونههایی که از فیلمهای «روشنفکری» …
متن پیش رو نقد فیلم در معنای متعارف آن نیست؛ ترکیبی است از نقد فیلم و نوعی گزارش تاریخی، و در این نوشتارْ سهم دومی بسیار بیشتر از اولی است. کوشیدهام تا بر اساس معتبرترین و متقنترین منابعْ روی برخی از زمینههای تاریخی منک (دیوید فینچر، ۲۰۲۰) نوری بتابانم؛ بدیهی است که این زمینهها، به طریق اولی، زمینههای تاریخی همشهری کین (اُرسن ولز، ۱۹۴۱) و اساساً هالیوود کلاسیک نیز محسوب میشوند.
۱. در وهلۀ نخست چنین مینماید که روایتِ دیوید فینچر …
پنجاه سال پیش که در ایران هنر دوبله به یاری هنر سینما آمد شاید کسی فکر نمیکرد این هنر بعد از گذشت دوران طلاییاش یکباره اینقدر بیرونق شود. این روزها وقتی کسی فیلم خوبی را به شما معرفی میکند ممکن است همزمان با توصیه به دیدنش پیشنهاد کند آنرا حتماً به زبان اصلی ببینید، چراکه به نظر برخی منتقدینِ دوبله لحن و صدای بازیگر که بخشی از هنر بازیگری اوست حتی در بهترین دوبلهها از فیلم کنار گذاشته میشود. نقدهای …
در فیلمهای هونگ سانگسو، تغییرات جوّی و فصلی کاراکترهایی تمامعیار هستند. برف و باد و باران در این فیلمها کارکردی همچون سیاهوسفید یا رنگ دارند: نشانِ حالوهوا، خلقوخو و احساسات. در این جشنوارهی فصلها، سونهی ما (۲۰۱۳) جزء فیلمهای پاییزی قرار میگیرد، بین آخرین بارقههای آفتاب تابستان و نخستین سوز سرمای زمستان. کاراکترها همه لحنهایی پاییزی دارند. زرد طلایی، شرابی، خاکستری و بلوطی به رنگهای محیط پیرامون جلوهی بیشتری میدهند؛ مثل پلیور نازکِ یکی از شخصیتها که همرنگ برگهای ارغوانیرنگِ …