جاده همواره یکی از عناصر و درونمایههای اساسی فرهنگ آمریکایی بوده است. ژانر فیلم جادهای شاید واضحترین و دربرگیرندهترین بستر برای مطالعۀ تعبیر ژان بودریار از ارکان فرهنگ مدرن آمریکایی باشد: فضا، سرعت، سینما، تکنولوژی. همانطور که فیلمهای وسترن (بهعنوان آمریکاییترین ژانر تاریخ سینما) از خلال سفر به غرب و گسترش مرزها و اکتشاف سرحدات و سکونتگاههای جدید، با مفاهیمی که آمریکا آن را بازنمایی میکرد درگیر بودند (در صدر همهشان، مفهوم آزادی و نسبتش با جامعهای تازهبرپاشده)، این میراث …
جشنواره کن 2017 هم مثل سالهای اخیر پر از فیلمهای موسوم به «سینمای اجتماعی» بود. ظاهراً دیگر باید سیطره انواع ایدئولوژیهای «اقلیت» را پذیرفت. اقلیتهای جنسی، فکری، نژادی، رنگینپوستها، مهاجرین، زنها، کارگران و غیره. پس در این اوضاع عجیب تکلیف سینما چه میشود؟ سیاستهای فرهنگی و هنری نهادهای تصمیمگیرنده در یکی دو دهه اخیر رسماً سینما را به عنوان یکی از بازوهای اجرایی سیاستهای تأمین اجتماعی تبدیل کرده است. فاندها و بودجههای رسمی فرهنگی و هنری اغلب عملاً در راه …
صبح شده. زن خطاب به جک (جف بریجز) که دارد از آپارتمانش خارج میشود میگوید که دستهای معرکهای دارد. پس از این مقدمه کوتاه، عنوانبندی فیلم روی نمای بیرونی آپارتمان زن، کنار به کنارِ تابلو نئون نیمسوختهای که دلدل میکند، و با همراهی ساکسیفون و پیانو، آغاز میشود. قدمهای جک مسافت پیادهروها و خیابانها، و کوچهها و پسکوچهها، نئونها و اعلانها و ویترینها را طی میکند. عنوانبندی که به پایان میرسد دیگر شب شده و جک هم به مقصدش میرسد. …
کسانی که فیلم شهروند شماره چهار را دیدهاند از این فیلمِ زندگینامهای که هستهی آن چیزی جز بازسازی مستند لورا پویترس نیست، چیز بیشتری راجع به ادوارد اسنودن دستگیرشان نخواهد شد. خیلی نمیدانیم نگرش الیور استون برآمده از تواضع است (دعوت به دیدن فیلمی مستند با قبول ضمنی گیراتر بودن آن از پارنویاییترین داستانها) یا برعکس از نوعی بدبینی (جامهی پُر خطوخالِ فیلمِ زندگینامهایِ آموزندهای را به تن مستندی ستیزهگر کردن).