همپوشانی (یا ترکیبِ) میان سینمای ژانر و سینمای «هنری»، و نوع نگاه و شیوهی بحث ما در این ارتباط، یکی از خصایص متمایزکنندهی نقد معاصر است که در میان سینمادوستان نیز رواج دارد.
از جیمز نیرمور در شمارهی گذشته مقالهی «فیلم نوآر آمریکایی: تاریخ یک ایده» را کار کردیم که به ریشههای فیلم نوآر میپرداخت. اینبار مقالهی دیگری از نیرمور را انتخاب کردهایم که در آن، با همان نگاهِ موشکاف و محققی که از او سراغ داریم، به پیجویی ریشههای «امر گروتسک» در کارنامهی استنلی کوبریک پرداخته و آنرا به عنوان مؤلفهای کلیدی در سبک فیلمسازیِ هنرمند تبیین کرده است. گذشته از زاویهدیدِ جذاب و تأملبرانگیز مؤلف، دیگر ویژگی مهم مقالهی او چشماندازی …
پس از دو فیلم آقای فاکس شگفتانگیز و قلمرو طلوع ماه که سر و شکلی کاملاً منظم داشتند، وس اندرسون حالا با گراند هتل بوداپست، خطرِ وارد شدن به قلمرو بدقوارگیِ باروک را به جان خریده است. این ملغمهی اروپایی ــ که در میان سایر چیزها، خوراک درهمیست از سبکهای دورهای و کنایات تاریخی و قراردادهای ژانری ــ نوعی دایرهالمعارف از فیلمهای بالقوه است که در مسیر حرکت دیوانهوارش اشیاءِ طلسمشدهی یک عمر را میپراکند: وانهای حمام، خالهای مادرزادی، سلولهای …
اینروزها عمر هر نسل چند سال است؟ من باید از نسل زاکربرگ باشم ــ فقط نُه سال با هم اختلاف سنّی داریم ــ امّا از جهاتی اینطور به نظر نمیرسد. علیرغم این واقعیت که میتوانم بگویم (مثل هر کس دیگر در دانشگاه هاروارد در پاییز 2003) که در آغاز کار فیسبوک «من آنجا بودم» و میتوانم «فیسمش» و جنجالی را که برپا کرد به یاد بیاورم؛ و اینکه آن ستارهی ریزه و ظریف سینما که هرجا میرفت پسرهای هوادار را …