سفر از یک قیام آغاز شد. شورش علیه افکاری که میخواستند بگویند: «به رؤیاهایتان باور نداشته باشید.» و این شاید برای پاتریسیو گوسمن، مستندساز شیلیایی، نقطۀ عزیمت تمام اتفاقات آینده بود. چهلوشش سال دوری از وطن، تبعید از زادگاه، و زخمهایی بۀادگارمانده از کودتای پینوشه، و نقش آن در مرگ رییسجمهور وقتْ، سالوادوره آلنده، در ساختمان مجاور کاخ ریاستجمهوری در سپتامبر ۱۹۷۳! سهگانۀ نبرد شیلی (۷۹ـ۱۹۷۵) در همان زمانها شکل گرفت، همچون شاهدی بیپروا بر تحولات پرسرعت آن دوران؛ نظیر کنشگری بیواسطه در قلب رویداد، که میلی جنونآمیز در ثبت وقایع پرتنش شیلی در دهۀ هفتاد داشت. به بیانی، تسخیر واقعیت بود در لابلای تصاویری شگفتانگیز از رخدادی تاریخساز که در برابر روایتسازیهای آیندگان مقاومت میکرد. تصاویری غریب (عکس یک) در سطحی مبهم که در نقاشیهای خوزه بالمِس شیلیایی بهشیوایی نقش میبست (عکس دو و سه)؛ قابهایی برگرفته از صحنههای کودتایی که دوربینهای گوسمن همگی را با دقتی تمام ضبط کرده بودند. جاییکه از خود میپرسید جزئیاتِ جاری در این تصاویر/نقاشیها، کدام تاریخ را روایت میکنند؟ [...]