آرشیو شماره ۲۷

جاده اسم منو فریاد می‌زنه

نگاهی به تقابل مرگ و سفر در فیلم ماه کاغذی (پیتر باگدانوویچ)
نویسنده: بشیر سیاح

چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند». این مصراع شاید عصارۀ فیلم‌های پیتر باگدانوویچ باشد. سینماگری که همواره دلباختگی‌اش به دوران‌های متفاوت، تاریخ آمریکا را به تصویر کشیده، اما این یادآوری‌ها هرگز با یأس مطلق همراه نبوده. گذشته مثل نسیمی است که صورت را می‌نوازد و عطر گاه خوش و گاه دلگیرکننده‌اش در فضا می‌پیچد. لحظۀ اکنون را سرشار از حضور خود می‌کند و به آینده سلام گرمی می‌فرستد. باگدانوویچ با رویکردی اپیکوری/ خیامی به زندگی و تاریخ ـ (های) فرهنگی، اجتماعی، سینمایی ـ می‌نگرد. دم را غنیمت می‌شمرد و عمر را سراسر فراتر رفتن از بیهودگی‌ها و دلمردگی‌ها می‌داند. از همین رو فیلم‌هایش مملو از تقابل و تضادها است: خوشی و اندوه، تراژدی و کمدی، و مرگ و سفر. و چیره‌دستی او آنجایی آشکار می‌شود که این سرشت‌های دوگانه آنچنان در هم تنیده می‌شوند که منفک‌کردنشان غیرممکن می‌نماید. [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: