موضوع مورد بحث من ارتباط میان در جستجوی زمان ازدسترفتۀ پروست و سرگیجۀ هیچکاک (محصول 1958) است. یافتن هر گونه ارتباط میان دو اثر به خودیِ خود میتواند سرگیجهآور باشد. سرگیجه، که بسیاری اوقات آنرا شاهکار هیچکاک خواندهاند، با سرمشقهای ادبی نظیر حکایت اُرفه و اوریدیس، پیگمالیون و گالاتئا، تریستان و ایزولده، آدم و لیلیث، و فاوست مقایسه شده، اما تا آنجا که میدانم هیچکس ارجاع آشکاری به پروست به عنوان یک منبع محتمل نداده است. توما نارسژاک، یکی از نویسندگان رمان فرانسوی از میان مردگان که فیلم بر اساس آن ساخته شده (و از آن به بعد مطابق عنوان فرانسوی فیلم هیچکاک، عرق سرد نامیده شد)، به من اطمینان داد که او اُرفه را در ذهن داشته و نه مارسل، و البته، این دو اثر از بسیاری جهات کاملاً نقطۀ مقابل یکدیگرند: کجا ممکن است پیوندگاهی بیابیم میان رمان پروست، که آنقدر ذهنی است که در برابر هر نوع تلاش برای روایت «وقایع»اش مقاومت میکند، که بر سلسلهای از انوار خیال و استعارات متسلسل پایانناپذیر بنا شده که خلاصه کردنش زمانی نمیبرد و خواندش یک عمر زمان میبرد؛ و سینمای هیچکاک که خیلی اوقات به عنوان سرمشق فنّ روایت شناخته میشود، هنری که در بازۀ دو ساعتْ همواره قصهای میگوید و اغلب این کار را با چنان اقتصاد و تمرکزی انجام میدهد که گاه چنین به ذهن متبادر میشود که با نیرویی عینی و بیروح به فیلم درآمده؟ [...]