علیرغم سرمای کپنهاگ و زمستانی طولانی که خود را تقریباً تا اواخر ماه مارس هم کشانده بود، برگزاری فستیوال سالانهی سینمای مستند کپنهاگ CPH:DOX حرارت و شور و اشتیاق خاصی به این شهر سرزمینهای شمالی و سینمادوستان، اصحاب رسانه از سراسر دنیا، منتقدان و طیف متنوعی از مخاطبان بخشیده بود. از همان آغاز ــ حتی اندک روزهایی مانده تا شروع این ضیافت سینمایی ــ آنچه آشکارا جلب نظر میکرد پیوند ناگسستنی این رویداد هرساله با خودِ شهر بود. مشخصاً میتوان CPH:DOX را فستیوالی شهری دانست نهفقط به واسطهی آنکه در پرسهزنیهای مداوم در گوشهوکنار کپنهاگ همواره رد و نشانی از حضور این فستیوال به چشم میآمد ــ از پوسترها و اعلانها تا بنرهایی که بر فراز محوطهی ورودی پارک پادشاه به اهتزاز درآمده و آن را آذین بسته بودند ــ یا اینکه هر از گاهی با جوانهایی روبرو میشدی که کاتالوگهای جشنواره را در خیابان به عابران میدادند و در صورت لزوم با آنها گپ زده و راهنماییشان میکردند، بلکه از دیگرسو، اکران فیلمها در سینماهای معروف شهر (همچون گراند تئاترِت، داگمار، امپایر، گلوریا و وِستِر وُو وُو) به موازات مقرّ اصلی فستیوال در مرکز هنری شارلوتنبورگ ــ که درست در محلهی توریستی کپنهاگ، «نوهان» با آن ساختمانهای معروف رنگارنگ، کافهها و رستورانهایش قرار گرفته ــ و سینماتک زیبای کپنهاگ در خیابان شارلوتنبورگ که سه سالن نمایش آن میزبان بسیاری از تماشاگران فیلمها طی این ده روز بودند؛ سه سالنی که هر یک به پاسداشت چهرهی سرشناسی از سینمای دانمارک نامگذاری شدهاند: سالن بزرگ و اصلی، «کارل» (به یاد کارل تئودور درایر)، و دو سالن دیگر «آستا» و «بنیامین» (هرکدام به ترتیب برای یادبودِ آستا نیلسن، بازیگر زن سرشناس دوران صامت، و بنیامین کریستِنسِن، کارگردان و فیلمنامهنویس روزگار پیشین). و آنچه هرچه بیشتر پیوند فستیوال را با شهر عمیق میکرد، فاصلۀ نسبتاً کم و دسترسپذیری آسان این سالنهای مختلف نسبت به یکدیگر بود؛ یک پیادهروی کوتاه و مختصر بهسادگی مرکز هنری شارلوتنبورگ را به سینماتک پیوند میداد، و یا با پرسهای اندک در فضای شهری قادر بودی مسیر میان سینماتک تا محل استقرار سه سینمای گراند تئاترت، گلوریا و داگمار را طی کنی. [...]