اولین ملاقات ما با ژانـلوک گدار در ماه مه 2016 در شهر رُل صورت گرفت. از همان موقع ایدۀ کتاب تصویر شکل گرفته بود: ساختار چهارقسمتی آن جای خود را به ساختاری ششقسمتی داده بود (پنج «انگشت» به عنوان مقدمهای طولانی و «دستی» که تمام آنها را شامل میشود). مونتاژ تازه شروع شده بود. در اتاق تدوینِ جمعوجور و دودگرفتۀ گدار، بخت یارمان شد که یازده دقیقۀ ابتدایی فیلم را ببینیم ــ تمام آن چیزی که تا آن موقع ساخته شده بود. در جریان دومین ملاقاتمان، در مارس 2018، فیلم تقریباً مراحل نهاییاش را سپری کرده است. محل قرار ملاقات با گدار، همان جایی که زوئه برونو در وداع با زبان یکی از شخصیتهای متروپلیس فریتس لانگ را تماشا میکرد، حالا به یک سالن کوچک سینمایی تبدیل شده است. در همین سالن سینما است که نخستین اکرانهای کتاب تصویر صورت میپذیرد، آنهم در شرایطی که گدار آن را مناسبترین شرایط میخواند. سالن طراحی خاصی دارد: یک صفحهنمایش بزرگ تلویزیونی در انتهای سالن و دو بلندگوی بزرگ چسبیده به تماشاگرانی که مقابل دیوار انتهایی سالن مینشینند. گدار در گفتگوی کوتاهی که با او و فابریس آرانیو در پایان نمایش فیلم داشتیم، تأکید داشت که موضوع اصلی ایجاد فاصله بین صدا و تصویر است. دو روز بعد، به خانۀ او برمیگردیم تا همراه با جزئیات بیشتر دربارۀ این فیلم گفتگو کنیم. [...]