در میان انبوه شگفتیهای ننامیدنی که تویین پیکس به بینندگان خود هدیه داد، برای نشان دادن عظمت آنچه از سر گذراندیم، ناچارم دست روی چیزی بگذارم که نهتنها نام دارد که دمبهدم با نام آن تکرار میشود و هر بار بیش از بار قبل دگرگونم میکند. من از در قرمزرنگ خانة داگی جونز میگویم. اولینبار این لفظ را دوست و همکار او بیل شیکر، که مثل خیلی چیزها و کسان دیگر تنها یکبار، و آن یکبار هم سرِ وقت در عالم فیلم پیدایش شد، برای خانة داگی به کار میبرد. او به داگی میگوید: «خانهات را همیشه با در قرمزرنگ آن پیدا میکنم!» داگی که تازه دارد با کلمات آشنا میشود، اینجا تنها وقت میکند در قرمز را زیر لب زمزمه کند که داشته باشد برای دفعات بعد، برای وقتی که آدرس خانه را از او بپرسند. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید