آرشیو شماره ۲۷

لوکیشن‌ها: در حال‌وهوای جَز

صبح شده. زن خطاب به جک (جف بریجز) که دارد از آپارتمانش خارج می‌شود می‌گوید که دست‌های معرکه‌ای دارد. پس از این مقدمه کوتاه، عنوان‌بندی فیلم روی نمای بیرونی آپارتمان زن، کنار به کنارِ تابلو نئون نیم‌سوخته‌ای که دل‌دل می‌کند، و با همراهی ساکسیفون و پیانو، آغاز می‌شود. قدم‌های جک مسافت پیاده‌روها و خیابان‌ها، و کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها، نئون‌ها و اعلان‌ها و ویترین‌ها را طی می‌کند. عنوان‌بندی که به پایان می‌رسد دیگر شب شده و جک هم به مقصدش می‌رسد. فقط موسیقیِ زمینه تصاویر نیست،‌ همه‌چیز حال‌وهوایی «جَز» دارد. این شاید اولین چیزی باشد که به ذهنت می‌رسد،‌ که این فیلم حال‌وهوایی «جَز» دارد؛ خلسگی و بداهگی از همان ابتدا که عنوانش بر خیابان نقش می‌بندد، آغاز می‌شود: پسران معرکه بیکر. فیلم داستان بیکرهاست، دو برادر نوازنده پیانو که اینجا و آنجا ساز می‌زنند و کارشان بالا و پایین‌های خودش را دارد. داستان از یکی از آن پایین‌ها شروع می‌شود، کفگیر بیکرها به ته دیگ خورده و می‌خواهند یک خواننده زن به گروه دونفره‌شان اضافه کنند، بلکه دوباره کارشان بگیرد. نفر سوم کسی نیست جز سوزی، که نقشش را میشل فایفر جوان و نورسیده بازی می‌کند. [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: