تابستان سال 1973 بود. ژانـپیر ملویل طبق معمول همراه یکی از دوستان نزدیکش برای صرف غذا و گفتگو درباره سینما بیرون رفته بود ــ علیالخصوص درباره پروژه بعدیاش، تریلری که ایو مونتان قرار بود نقش اصلی آن را بازی کند ــ که ناگهان نقش بر زمین شد و جان سپرد. حمله سبب مرگش بود. ملویل که تا آن زمان سیزده فیلم ساخته بود، با مرگ نابهنگام خود در سن 55 سالگی، سینمای بعد از جنگِ فرانسه را از وجود یکی از برترین چهرههای خود محروم ساخت. دو عنصر اساسی شخصیت ملویل یکی، تجربیات فراوان او از زمان جنگ ــ اگر در صحتوسقم آن شک نکنیم ــ و دیگری، عشق وافرش به سینما بود. شاید اگر از او میپرسیدند وقتی به دنیا میآمده دوست داشته چه چیزی با خود به همراه بیاورد، جواب میداد دوربین فیلمبرداری! انتظار او خیلی طول نکشید چون یکی از اولین کادوهای تولدش یک دوربین بود. احتمالاً دلیل شکلگیری عشق آتشین او به سینما نیز وجود همین دوربین بوده. ملویل به طرز خستگیناپذیری فیلم میدید ــ بخصوص فیلمهای آمریکایی ــ آنقدر که یکی از آشنایانش عشق او به سینما را نوعی «شور مذهبی نسبت به سینما» توصیف میکند. در دوران بعد از جنگ هنوز جوانی بیش نبود که به مخالفت با روحیات متحجرانه بزرگان سینمای فرانسه برخاست و دست به فیلمسازی زد. او یک استودیوی فیلمسازی کوچک تأسیس کرد و بعد از آن با همسرش در آپارتمانی ساده ساکن شد که راهپله منتهی به آن را بارها در فیلمهایش دیدهایم. [...]