تمامِ تقلایِ نگاشتن چنین نوشته‌ای را می‌توان در چنین چیزی سرِ هم کرد: در جایی که به‌ندرت ــ آن هم به زورِ نظری دانستنِ نگاشت‌های تا حد زیادی غیرنظری (و بعضاً) بیوگرافیک از نقاشان ــ می‌توان ایده‌ای از جهانِ نقاشی به زبان فارسی دید، شاید در نوشته کوتاهی همچون این نوشته،  نیازی به ارجاع به فلان مرجعِ اصلی نباشد و ترجمه نامِ دیگرِ خودنگاری قلمداد شود. از اینرو است که این نوشته را می‌توان بسطِ مقاله «جاناتان کراری» با عنوانِ  «چشم‌اندازِ رهایی» (Unbinding Vision) بر پایه ایده «ژست» در آرایِ جورجو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، دانست. [...]