در همان ابتدا صحنهای آشنا در کارهای فرهادی یعنی مدیومشات، دوربین روی دست پر تنش و کولاژ آدمها که بلافاصله بعد از فضای استیلیزه و آرام یک صحنه تئاتر در عنوانبندی آغازین میآید نشان از یک دوگانگی فرمی دارد. موتیف رفتوآمد بین فضای واقعی و فضای نمایشی در طول فیلم خبر از فرهادی جدید میدهد. اولینبار شخصیت اصلی به معنای کامل قربانی است و خبری از خاکستری همیشگی نیست. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید