این قالب شکوه عظیم و نابخردی عظیم است. ابزاری است برای شومنها که گاه و بیگاه در دست هنرمندان قرار میگیرد، و بعضی اوقات شومن و هنرمند یکیاند و یک نفرند. قالب عریضِ ۷۰ میلیمتری در دهه 1950 به اوج محبوبیتش رسید، در میان رونق ابداعات نویی (سینمااِسکوپ، سینهراما، سهبعدی) که قرار بود بخت و اقبال را به استودیوهای رو به اضمحلال هالیوود بازگردانند؛ چند مدتی، حتی به نظر میرسید از پس کار برآمدهاند. اما به دنبال هر سلطنت باشکوهی دوران زوالی هست، و روزگار خوش ۷۰ میلیمتری هم به احاطه رکود و ورشکستگی درآمد: اُکلاهاما! (1955) اما همینطور دکتر دولیتل (1967)؛ بنهور (1959) اما همینطور کلئوپاترا (1963). یکی از بزرگترین فیلمهایی که ۷۰ میلیمتری فیلمبرداری شده بود، در آستانه سقوط این قالب در نزد عموم سر برآورد، ساختهای از آنتونی مان با عنوان معنادارش: سقوط امپراطوری رُم (1964). حالا کوئنتین تارانتینو، پر سروصداترین (یا دستکم ناهنجارترین) مدافع حفظ فیلم سلولوئید به مثابه قالبی تماشایی، هشت نفرتانگیزش را به شیوه تقریباً بهکل منقرض شده ۷۰ میلیمتری اُلترا پاناویژن گرفته است، اینکه این امر دالّ بر ظهور این قالب است یا سقوط آن، باید نشست و تماشا کرد. [...]