گذشته واقعاً چه شکلی است؟ آیا بازسازی سینمایی گذشته، اعم از مکانها، لباسها، آدمها، روحیات و مهمتر از همه حالوهوای یک دوران دقیقاً منطبق با همان چیز که بوده ممکن است؟ نگاه به گذشته، حتی به گذشتهای که بخت زیستن در آن را هم داشتهایم، نگاهی است با فاصله. حیاط خانهٔ کودکی در عمل همیشه بسیار محقرتر از آن است که در ذهن داشتهایم و میدان بهارستان کوچکتر از چیزی که تظاهراتکنندههای دههٔ سی به یاد میآورند. نگاه به گذشته از طریق اسناد اتفاق میافتد و گذشته به رنگ اسناد درمیآید. ما مظاهر تهران مدرنشدهٔ دههٔ پنجاه از پارکها گرفته تا ساختوساز و چراغهایش در شب را با نگاتیو رنگی و رنگهای براقش به یاد میآوریم و دههٔ شصت را با رنگهای زرد و چرکمردهٔ عکسها از بچههایی با بلوزهای کاموایی. مهمترین وجه ممیزهٔ ایستاده در غبار نسبت به سایر تجربههای سینمای ایران در زنده کردن گذشته، در همین استفاده از زیباییشناسی فیلمهای مستند و خبری و عکسهای آن دوره است. [...]