آرشیو شماره ۲۷

مسئله مرگ و زندگی

بازبینی هوش مصنوعی ساخته استیون اسپیلبرگ
مترجم: بشیر سیاح

1) جیمز نیرمور در کتاب درباره کوبریک (مؤسسه فیلم بریتانیا، 2007)، واکنش خود به بخش انتهایی هوش مصنوعی را این چنین بازگو می‌کند: "آیا به خاطر مرگ مادرِ دیوید است که گریه می‌کنم؟ یا به خاطر مرگ انسان‌ها، یا به خاطر مرگ عکاسی و یا به خاطر مرگ فیلم‌ها؟" (صفحه 251) نمای مورد بحث ]در اینجا[، بخش پایانی فیلم است که در آن دیوید (هالی جوئل آزمنت) رُباتی در ظاهرِ یک کودک، و مونیکا (فرانسیس اوکانر) زنی با اجزایی بازیابی شده حضور دارند. از مرگ مونیکا چند قرن می‌گذرد و دیوید پیش تر برنامه ریزی شده تا مونیکا را به عنوان مادر خود دوست بدارد. این دو شخصیت را در حال رفتن به رختخواب و خوابیدن مشاهده می‌کنیم، رُبات برای نخستین بار و مونیکا برای آخرین بار پس از گذراندن روزی شاد در کنار یکدیگر. این تجربه گونه‌ای جمع‌بندی اُرگاسم‌وار/ به هیجان آمده است در کنار تجربه وقوع انقراض بشر که از طرف موجودات مهربان فرازمینی برای دیوید مهیا شده است. این موجودات در سفرشان به زمین، سال‌ها پس از نابودی بشریت، دیوید را به شکل منجمد میان یخ‌ها پیدا کرده‌اند و حافظه او را به قصد جستجوی تصویرهای سینمایی از زندگی او جستجو کرده‌اند و سپس دست به بازسازی آن در واقعیت زده‌اند. روزی که برای دیوید بازسازی شده، داستانی است که از این تصاویر خلق شده است: جشن تولدی اُدیپی برای پسرک رُبات، که تا به حال جشن تولدی نداشته به دلیل آنکه هرگز متولد نشده بوده، که حالا از عدم حضور پدر و برادرش لذت می‌برد، جایی که «استوری بورد»هایی از ماجراجویی خود در دو هزار سال پیش را برای مونیکایی ترسیم می‌کند که اگرچه پذیراست اما چندان چیزی از آنها سردرنمی‌آورد. [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: