ماراتن ده روزه جشنواره فجر روزهای خوشی برای سینمادوستهاست. البته گاهی دیدن تعداد زیادی فیلم در زمانی کوتاه یا پایینتر آمدن سطح کیفی فیلمها از حد نصاب معمول هر ساله باعث عوارض جانبی هم میشود، اما سینمادوستان سال بعد هم باز برای دیدن فیلمها صف میبندند یا برای زودتر گرفتن کارت کاخ جشنواره یا پیشفروش بلیتها پرسوجو میکنند. وسوسه دیدن فیلمها در اولین نمایش شاید حتی با لذت فوتبالدوستها از پخش زنده مسابقات قابل مقایسه باشد. جشنواره فجر هم هر سال معمولاً حد خاصی از کیفیت را حفظ میکند. چندان از آن بالاتر نمیرود و در بیشتر سالها پایینتر از همین سطح هم نمیرود. هرسال 3 یا 4 یا 5 فیلم قابل اعتنا در جشنواره هست که هر کس یک، دو یا سه فیلم را پسندیده است. بعضیها هم هستند که راضی نمیشوند، هیچوقت و هیچ سالی هم راضی نمیشوند. امسال اما سالی بود که تعداد فیلمهای قابل اعتنا خیلی بیشتر از سالهای قبل بود. یک مرور سرسری در ستارههای منتقدان و یادداشتهای پر از عجله روزهای جشنواره نشان میدهد که اتفاق نظر از هرسال کمتر و تعداد فیلمهایی که روی آن بحث شده بیشتر از سالهای قبل شده. جشنواره سیوچهارم را، به گواه جوایز شب اختتامیه و فضای نقد فیلم، میتوان سال جوانها و پدیدهها لقب داد. یک جوان 26 ساله با فیلمش ابد و یک روز جوایز را درو کرد. جوانی که خیلیها بعد از نمایش فیلم او موقع خروج از سالن میلاد از هم میپرسیدند: «کارگردانش از کجا آمده؟» [...]