این همان تصویر سِتْسوکو هاراست که همگان به یاد دارند: چهرهای همیشه جوان با صدایی آرام، چشمانی درخشان، نگاهی محجوب، و لبخندی که تمام فیگورهایش را همراهی میکرد. اما این سادگی چگونه توانست او را به ستارة اول سینمای ژاپن در تمام دورانها تبدیل کند؟ تصویری که با تصمیم خودخواستهاش، همانا کنارهگیری از دنیای بازیگری در اوج پختگی، وجهی «کنایی» نیز به خود گرفت: تنشی درونی میان سِتْسوکو هارا (نام هنریاش) و ماسائی آیدا (نام واقعیاش)! قراری با سینما که تا پنجم سپتامبر همین امسال ادامه یافت: او همیشه جوان ماند ــ و تمام این 52 سال گذشته را نیز که در کاماکورا کنج عزلت نشسته بود. اما شاید این سکوتِ تمام این سالها میگفت که هیچ حسرتی برایش باقی نمانده است، که گویی این را از همان اولین حضور مهمش بر روی پردة سینما ــ در مقابل دوربین کوروساوا ــ پیشبینی کرده بود: از جوانیمان پشیمان نیستیم (1947). کاراکترش در این فیلم یوکی نام داشت. دختری که در سالهای ابتداییِ پس از جنگ جهانی دوم از عشق بهانهای میساخت برای رهایی. باید انتخاب میکرد که کجای بازی ایستاده است: در مسیر خیانت یا وفاداری (در ابعاد گوناگونِ سیاسی، اجتماعی، و فردی). [...]