تنها دو سال از ایزی رایدر (1969) و حضور دورانساز موتورسوارها بر پردة سینمای آمریکا گذشته بود که در جغرافیایی فرسنگها دورتر، جوانی در آستانة اتمام دانشکدة پزشکی، سوار موتورش شد و به جاده زد. 600 کیلومتر موتورسواری در جادهای که هر روز قربانی میگرفت یک دیوانگیِ ایزی رایدری بود. در آن فیلم، بیلی و کاپیتان آمریکا میخواستند خودشان را به جشن ماردی گرا برسانند. در استرالیا، جرج میلر جوان میخواست به سیدنی برسد تا در یک کارگاه فیلمسازی آمریکایی شرکت کند. ایزی رایدر هالیوود را از درون تکان داد. یک دهه بعد از آن، جرج میلر با ساخت اولین مدمکس (1979) پروژة تاریخسازش را کلید زد. نمیدانیم میلر در آن موتورسواری طولانی در جادههای تخت استرالیا چه در سر داشت، اما میدانیم او با کار در اورژانس بیمارستان، تکهتکه شدن گوشت و پوست و استخوان آدم را از نزدیک لمس کرده بود؛ مرگ و خشونت را زیسته بود. کودک که بود، در سینمای شهر کوچکشان نسخة سینمایی این تجربهها را با دیدن فیلمهای رده ب دوره کرده بود. [...]