مردی جوان که ابتدا نیمرخ و بعد تمامرخِ چهرهاش قاب گرفته میشود، بی هیچ حرکتیْ در اسکلهای مشرف به دریا ایستاده و با چهرهای متفکر به نقطهای در دوردست خیره مانده است. لحظهای بعد قاب صحنه را ترک و تماشاگر را به حال خود رها میکند تا به نظارة حرکت امواج و تصویر محو یک کشتی بنشیند که عنوانبندی فیلم نیز روی آن میآید. نمای آغازین و درگیرکنندة ژبو و سایه (2012) عصارهای است از چالش محوری فیلم دربارة تنشی که از یک سو، دعوتمان میکند به رفتن تا بینهایت، و از دیگر سو، چشماندازی را نشانمان میدهد که هیچ راه گریزی در آن متصور نیست. شخصیتی که در نمای نخستین نشان داده میشود ژوآئو است (با بازی ریکاردو ترهپا)، کسی که تا نیمههای فیلم نشانی از او دیده نمیشود اما ذهن نزدیکانش همیشه درگیر اوست: سوفیا (لئونور سیلویرا) همسر تنهاماندهاش که مثل قهرمانان فیلمهای ملودرام، کنار پنجره نشسته و انتظارش را میکشد، دوروتیا (کلودیا کاردیناله) مادرش که در خیال خود در کنار پسری دلخواه روزگار میگذراند، و ژبو (مایکل لونسدال) پدرش، حسابداری که مدام سرگرم حسابوکتابهای بیهودهای است که انگار ویژگی اصلیشان کمک به وقتگذرانی است. [...]