آرشیو شماره ۲۷

این است انسان!

درباره جیمز کامرون و نابودگرهایش
نویسنده: آیین فروتن

نمایی از جاده‌ای در شب، حرکتی در امتداد آن و صدای زنی که از آینده‌ای نامعلوم سخن می‌گوید، از حس امیدی که برای نخستین مرتبه آن را تجربه می‌کند: «اگر یک نابودگر بتواند ارزش انسانی را بیاموزد، چرا ما انسان‌ها چنین نکنیم». این فرجام فیلم نابودگر ۲: روز داوری (1991) ساختة جیمز کامرون است. برای درک این نمای پایانی از این سفر به انتهای شب، لازم است آن را دور زده و به عقب بازگردیم؛ یک بازگشت به آینده، به لس‌آنجلسی در سال ۲۰۲۹. آنچه از جهان آینده می‌بینیم، جهانی است از فاجعه و هراس، ماشین/ روبات‌هایی که از کنترل انسان خارج‌شده‌اند، علیه‌اش شوریده‌اند و سلطة خود را اِعمال می‌کنند. در قسمت نخست که در سال ۱۹۸۴ ساخته شد، یک ماشین/ روبات نابودگر (آرنولد شوارتزنگر) مأموریت می‌یابد سارا کانر (لیندا همیلتون) ــ مادر رهبر آیندة نیروی مقاومت زمینی‌ها، جان کانر ــ را بکشد تا شکست و انهدام زمینی‌ها را در آینده تضمین کند؛ از سوی دیگر کایل (مایکل بین) ــ پدر آیندة جان ــ مأموریت می‌یابد سارا را از خطر مرگ برهاند. [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: