در فیلم علمیـتخیلیِ هذیانیِ کن راسل، احوال دگرگونشده (1980)، ویلیام هرت نقش یک دانشجوی پزشکیِ دانشگاه هاروارد را بازی میکند که میخواهد به مبنای عصبشناسیِ حالات وجد و بیخودیِ از خود پی ببرد. او درست مانند یک هیپی، مقداری از داروی وهمآوری که در مراسم شمنها برای «نیاگونگیِ روانی» ــ به معنای بازگشت به آگاهی آغازین ــ استفاده میشود را مصرف میکند. از آنجا که فیلم علمیـتخیلی است، استعارة روانشناختیِ پسرفتْ صورتِ انحطاط فیزیکی به خود میگیرد. دکتر جِساپ مهار از خوی میمونیِ دکتر هایدیِ خود برمیدارد. پس از یکی از دگرگونیهای مضحکِ جِساپ، از تکنسین میپرسند که آیا آزمایشهای اشعة ایکس «چیزی غیرعادی» را نشان میدهد و مرد با طعنه میگوید: «چیزی غیرعادی؟ مردک خودِ گوریل است». [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید