گیلهگل (لیلا حاتمی) و علی یاقوتی (پیام یزدانی) در آرایشگاه موروثیِ علی نشستهاند، آرایشگاهی که هم کهنه است و حال قدیم دارد، هم نو است و هنوز روکش پلاستیکی صندلیهاش باقی است، شاید بیشتر در اثر مراقبت و نظافت شخصیِ علی. نه گلی و نه فاطی، نه حتی یک گالری، سلمانی! هرچه گیلهگل علی را به نام کوچک صدا میکند، علی او را «خانم ابتهاج» خطاب میکند. انگاری بر یکی در دوریاش زمان نگذشته و بر دیگری در بودنش خیلی چیزها گذشته. ما به پایان دیدار نمیرسیم، یا به دانستن اینکه چه مقدار طول میکشد و بر آنها چه میگذرد. این حلقهای است در زنجیرهٔ دیدارهایی که فیلم را شکل بخشیدهاند، و شاید یکی از پیچیدهترینِ آنها. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید