آرشیو شماره ۲۷

چرا در سطح نمی‌مانی؟

نگاهی به فاکس‌کچر ساخته بنت میلر

دو مرد، در سکوت و انزوا، دست‌هایشان را به دور سر و گردن و کمر یکدیگر حلقه می‌کنند، به‌تناوب به پشت یکدیگر می‌خزند، نفس‌نفس می‌زنند، بالا و پایین می‌پرند، و بی‌وقفه و رام‌نشدنی به پروپای هم می‌پیچند. آن‌دو برادر هستند، هردو قهرمان کشتی، یکی مصمم، مرشد و پدر (آنکه بزرگتر است، دیو) و دیگری متزلزل، شاگرد، و کودک (آنکه کوچکتر است، مارک). آنچه دارند هیچ نیست جز بدن‌هایی چابک و تنومند که در کسری از ثانیه حریف را از جا می‌کند و زمین می‌زند. در این جهانِ فیزیکِ مردانه، اما، اوضاع آرام نیست. چیزی سر جای خودش نیست. این را از خلال همان سکانس ابتداییِ در هم پیچیدن بدن‌ها می‌توان حس کرد. تنشی نامرئی و در عین حال محسوس در پس چهرهٔ عرق‌کردهٔ دو برادر، در میانهٔ حرکت دست‌ها و پاها، و در بطن عبارات سادهٔ روزمره لانه کرده است. تنشی عمیق که گویی ریشه در زخم‌های قدیمی دارد. فیلم اما به رغم نشانه‌رویِ عمق، و آنچه در آن لانه کرده، در همین سطح، و رویهٔ مرئی جهان خود می‌ماند، در میانهٔ دست‌ها و بدن‌ها و چهره‌ها؛ گرچه نه تا به انتها… [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: