سالن کنسرت. شب. خارجی: دوربین در نمایی اسلوموشن از بالا افرادی که دارند از سالن خارج میشوند را قاب میگیرد. شبی بارانیست و همه سیاهپوشند. چترها یکییکی باز میشوند و باندِ صوتی انگار میخواهد از سروصدای این باز شدنها لحظهای حماسی خلق کند. این شروع ارغوان است. بنکدار و علیمحمدی که شیفتهی تصاویر خوشرنگولعابند هرچه بیشتر به داستانگویی روی میآورند کار خرابتر میشود. بهترینِ آنها کماکان شبانه است؛ تجربهای رها در فرم که قصهی تکخطی و فضای توهمیاش بستری مناسب برای افههای صوتی و جلوههای بصری مورد علاقهی آنها مهیا میساخت. دوربینِ ارغوان اما کمتر از شبانه خودنما نیست. پیوسته در حرکت است و تا دلتان بخواهد دورِ آدمها، اتاقها و دورِ خودش میچرخد؛ چپ و راست میشود و از این اتاق به آن اتاق میرود (واقعاً چندبار و چرا؟). [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید