آنچه در سالهای آغازین بر سینما گذشت بیشباهت با سرگذشت انسان در دوران کودکی نیست. سینما در آغاز مانند کودک انسانی خاموش بود و عاجز از تکلم. به حرف آمدن کودک با گام نهادن وی در قلمرو نظم نمادین همزمان است؛ قلمروی که ورود به آن یعنی جدا شدن از ساحت خیال و آموختن زبان و قواعد. عجیب نیست اگر ظهور سینمای ناطق بسیاری از فرزندان سینمای صامت را برآشفت. آنچه آنها در برابرش مقاومتی جدی ابراز میکردند «موسیقی» و «صدا» نبود، «کلام» بود. سینما را گانس «موسیقی نور» و مورنائو «راز تصویر» میخواند. آیزنشتاین و پودوفکین علیه ورود گفتگو به سینما مانیفست امضا کردند و چاپلین تا پیش از دیکتاتور بزرگ به رغم توسعهی سینمای ناطق همچنان فیلمهای صامت میساخت. دلشورهی دوران گذار از صامت به ناطق اما بیش از همه گریبانگیر بازیگران شده بود. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید