آرشیو شماره ۲۷

جیمز گرِی

(سینماگر، آمریکا)
مترجم: امینه شریفی

فیلمِ من، سرگیجه است. جیمی استوارت در خیابان، کیم نواک را دیده. و این، بعد از مرگ نواک در نقش مادلین اتفاق افتاده. مرد فکر می‌کند زن را شناخته و تا اتاقش در هتل او را دنبال می‌کند. اما وقتی استوارت با نواک روبرو می‌شود، زن می‌گوید که او جودی است، زنی از یک طبقه‌ی اجتماعی دیگر، از یک دنیای دیگر. ما باورش می‌کنیم. فیلم با ظرافتِ تمام از دید استوارت به تصویر کشیده شده است. چطور می‌توانست جز این باشد؟ [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: