. یکی از این تصویرها متعلق است به اواسط دههی هفتاد٬ در دورهی دانشجویی. دورهای که کافی بود فیلمساز قواعد شناختهشده را بهم بزند و روال مرسوم و کدهای تثبیت شده را دور بریزد و سعی کند فضایی تازه با گرامری تازه ایجاد کند تا برایش کف بزنیم و هورا بکشیم. روحیهی آرمانگرا و سرکش دانشجویی دنبال فیلمسازی میگشت تا بتواند او را چماقی کند برای کوبیدن توی سر جریان غالب. لذت کشف فیلمهای مهجور و کمبیننده و لذت کشف زبان آنها از آن لذتهای ناب دوران دانشجویی است. لذتی که همزمان هویتساز هم هست. هویت خیلی از عشق فیلمها در همهجای دنیا وابسته به تعداد فیلمهای عجیبوغریبی است که میتوانند با آن رابطه برقرار کنند و جهان معنایش را کشف کنند. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید