و مات و مبهوت (1993) را با اتکا بر يک کليت زماني منسجم ساخت، تا زمانِ کارگردانیِ سري فيلمهاي پيش از (طلوع، غروب و نيمهشب) که در یک بازه زماني حدوداً بيست ساله انجام گرفت، همیشه به امکاناتِ زمانيِ منحصربهفردی متوسل شده که حالا هم پسرانگي به آن مزین شده است؛ و این همان فيلمي است که بين سالهاي 2002 تا 2013 و در فواصل زماني يکساله فيلمبرداري شد. استفاده از عنصر زمان در اين فيلم، ديگر شیوهای براي کنترلِ مضمون گسترده و سرشار از معنای زندگي نيست، بلکه راهی است برای اینکه چنین مضمونی، به مدد جانمایهی خارقالعادهی فیلم، از یاد برود و به حال خود رها شود: پسرانگي پیگیرِ روند تحول ميسِن پسربچهي تگزاسی و ايلار کولتران ایفاگر این نقش بین سنین 6 تا 18 سالگي است، درست همانطور که روند تحول ديگر بازيگران (پاتريشيا آرکتِ مادر، ايتان هاوکِ پدر، و لورلي لينکليتر خواهر بزرگ و دختر کارگردان) را پی میگیرد. پسرانگي فیلمی است مستند و به همان اندازه تجربي؛ فیلمی که لذت را فداي مضمون نميکند و اين جذابیت را به تجربهي زيستهي ما پيوند ميدهد و به همین خاطر، به شيوهاي درخشان و با توسل به روايت، از اين امکانِ زماني فراتر میرود. [...]