وقتی اولین بار سلاطین جادهی ویم وندرس را در سال 1967 دیدم، دستخوش شعفی شدم که هنگام تماشای بعضی از فیلمهای جدیدتر فیلمساز هم با من همراه بوده و در بعضی اوقات مرا از خود بیخود کرده است. اخیراً با تماشای دوبارهی آنها، همان خلجان به من دست داد. دیروقت شب بود، تنها بودم، و به حدی مشتاق بودم شگفتیام را با کسی تقسیم کنم که بیوقفه برای این و آن پیام میفرستادم. آنها طبعاً گیج شدند. تعداد انگشتشماری که ارزیابی آنها از وندرس مبتنی بر دوران 2007 ـ 1990 میباشد میتوانند بفهمند آثار اولیهی او بهراستی چه تأثیر عمیقی روی یک عاشق سینمای اروپا بر جای میگذاشت که دوستدار نوعی از فیلمهای آمریکایی هم بود. اگر قرار بود بگویم چه نوع فیلم آمریکایی، چیزی بین سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور و آسفالت دو خطه را نام میبردم: فیلمهای جادهای که در بهشت (یا در مورد پکین پا، در جهنم) ساخته میشدند. [...]