ظاهراً همهی مؤلفهها (و کلیشههای) درام کارآگاهیـمعمّایی حضور دارند: امپراتوری جماعت شریر و بزهکار، خشونت و کودکآزاری، قتل، جستجو و… طرح اولیهی بر فراز دریاچه (2013) یادآور سریال قتل است، و محوریت شهری کوچک و مهآلود با جنگل و دریاچهای محصور در میان کوهها، آشکارا تویین پیکس لینچ را تداعی میکند. شناسههای سینمای خودِ جین کمپیون نیز قابل ردیابی هستند: خلق احساس وحشت و ناامنی از دل زیبایی بوتهزارها و چشماندازهای بکر و سواحل ناآرام، نشانههای آشنایی را از پیانو بروز میدهد؛ حضورِ توأمان عناصر جنایی و عاشقانه در برش را به یاد میآورد، و در نحوهی مواجههی اثر با حیطهی تشرّف و معناجویی، ردپایی از دود مقدّس دیده میشود. با اینهمه بر فراز دریاچه در نهایت چندان شبیه هیچکدام نیست. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید