با چه جرقهای این انبار باروت به آتش کشیده شد؟ با کتاب خاطرات دیو ون رونک یعنی شهردار خیابان مگدوگال؟
اتان کوئن: این یکی از جرقهها بود، چون قبل از خواندن خاطراتش داشتیم این پروژه را در ذهنمان مرور میکردیم.
جوئل کوئن: دربارهی این دورهی زمانی کتابهای زیادی خوانده بودیم و مستندهای زیادی هم دربارهی گرینویچ ویلیج در سالهای دههی شصت دیده بودیم. ولی خب شهردار خیابان مکدوگال هم خیلی سرگرمکننده بود و هم دربارهی دورهای که به آن علاقهمند بودیم، یعنی سالهای پایانی دههی پنجاه و سالهای آغازین دههی شصت، اطلاعات دقیقی میداد؛ قبل از اینکه باب دیلن وارد صحنه شود. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید