سینمارفتن، به تجربهی حضور در سینما محدود نمیشود. مسیری که ما را از خانه تا سینما میبرد، و مسیری که ما را از سینما به خانه میآورد نیز جزئی از همین تجربه است. از آن گذشته، تجربهی سینمارفتن تنها به آنچه میبینیم خلاصه نمیشود. همهی آنچه ما میشنویم، چه در سینما و چه در مسیرهایی که ما را به سینما میبرند و از آن باز میگردانند نیز جزئی از همین تجربه است. پس در نتیجه، ما چهار زیرتجربه داریم: دیدن در سینما، شنیدن در سینما، دیدن خارج از سینما و شنیدن خارج از سینما. اما اغلب، صداهایی که زیرتجربهی دیدن در سینما را همراهی میکنند توجه ما را بیشتر جلب میکنند تا صداهایی که همزمان با زیرتجربهی شنیدن خارج از سینما میشنویم. حال، پرسش این است که «چرا؟» مگر نه این که هر دوی این مجموعه صداها، همزمان با دیدن یک سری «تصویر» شنیده میشوند؟ تنها با این تفاوت که سری تصویر اول، ساخته و پرداخته و سنجیده و حسابشده پشتسرهم و با سرعتی مشخص برای ما بر پرده پخش میشود، ولی سری تصویر دوم، تا حدودی تصادفیست و با قابی مبهم از برابر چشمان ما میگذرد. [...]