ویم وندرس برگشته، و با چه فیلم زیبایی: «روزهای عالی». وندرسِ سینمای داستانی را از یاد برده بودم. چیزی شگفتانگیز اما سپریشده بود. بعد از «داستان لیسبون» هیچیک از فیلمهایش را دوست نداشتم. همهی فیلمهای بزرگش به سالهایی برمیگشت که یا نبودم یا بچهسالتر از آن بودم که همزمان با ساخت و اکران ببینمشان. او پیر میشد، من جوان، او همچنان فیلم میساخت و من سرخورده از آنها، به قبلیها برمیگشتم. زمانها ناجور و نامنطبق بودند. «روزهای عالی» نخستین فیلمِ همزمان است: او ساخته و من در همان زمان میتوانم زیباییاش را ببینم و به خاطر بسپارم. فیلمْ ملاقاتِ دو عشق و منبع الهام هنریِ وندرس در همهی این سالهاست: امریکا و ژاپن. صدای اولی را روی تصویر دومی پخش میکند. موسیقی راک در بستر مناسک روزانهی یک مرد ژاپنی.
مرد کیست؟ یک نظافتچی دستشویی که دقت و جدیت و وقارش در انجام کار، پیشخدمتِ رُمان «بازماندهی روزِ» کازوئو ایشیگورو را به خاطر میآورد. در گذشته کجا بوده و چه میکرده؟ «روزهای عالی» پاسخ دقیقی برای این سوال ندارد اما به شکل دیگری به آن نگاه میکند: یک روز کامل از زندگی یک انسانْ چکیدهای از تاریخ اوست، یا حتی اینگونه: لحظهی اکنون زندگی یک انسان، همزمان، تاریخ اوست. سینما ما را به فلشبکها و روایتهای کلامیـتصویریِ گذشتهنگر بدعادت کرده. «روزهای عالی» طور دیگری فکر میکند: آیا با نگاه کردن به مکان زندگی یک انسان، تعلقات و داراییهایش، و جزئیات رفتاری و تصمیمهایش، نمیتوان گذشته یا آیندهای برای او متصور شد؟ مرد اهلِ آرشیو کردن چیزهاست، مراقبت از چیزها، آدمِ پاتوقهای شخصی و عادتهای خوشایند است، از فرهنگی میآید که در آن تکرار یک کار، نه ملال و بیهودگی، بلکه اجرای مناسکی معنادار و گشوده به روی جزئیات تازه و لحظات نادیده است. هیچگاه وندرس را تا این حد سرسپردهی یاسوجیرو اُزو ندیده بودم. خوابهای مرد شخصیترین و نهفتهترین وجه زندگیاش هستند: رازهایی بیکلاماند که بر یک سطح سیاهوسفیدِ مایعگون پدیدار و ناپدید میشوند. شبیه به خوابهای خودمان که آغاز و پایانی ندارند، قصهای نمیگویند، و مثل یک تصویرِ تار و لغزنده میآیند و میروند. خوابها غایتِ زیبایی، انتزاع، و رازآمیزی فیلم هستند. وندرس در مصاحبهای فیلمش را به «روز گراندهاگ» تشبیه کرده، البته «روز گراندهاگ»ای که کسی نمیخواهد از تکرار آن بگریزد؛ مرد دقیقاً تکرار همین روز را میخواهد، تکرار دمدمای صبح و شنیدن صدای جارو کشیدن زنی در خیابان، که یعنی روز از نو.