آرشیو شماره ۲۷

کایلی بلوز (2015)

کارگردان: گان بای
نویسنده: علی سینا آزری

چرا که ذهن‌های برآمده از تاتاگاتا3 نه گذشته را، که اکنونی بدون آینده را می‌تواند کشف کند.» اولین فیلم گان بای فیلمساز بیست‌وشش ساله چینی ستایشی است از زیستن در لحظه و جلوه‌ای از همین جمله بودا در یکی از گفتگوهایش با راهبی به نام سوبوتی4 که در ابتدای فیلم نیز در سیاهی مطلق نقش می‌بندد. روایت فیلم اما به‌ طرز غریبی در همان فصل ابتدایی است که در واقعیت پیشگویانه گفته مردی بدون چهره شکل می‌گیرد. هذیان‌گویی صدایی که رو به سوی شِن قهرمان میانسال فیلم پرتاب می‌شود: «باورم کن. مردی دیوانه وِیوِی (برادرزاده‌ات) را با خود می‌برد!» جمله‌ای که ختم می‌شود به صدای اخبارگویی از درون تلویزیونی کوچک و قدیمی که اسامی بازیگران و عوامل را همچون گزارشی واقعی می‌خواند. گویی جدال واقعیت و داستان از همان لحظات ابتدایی آغاز می‌شود. گان بای آگاهانه و به‌تدریج به این تضادها میدان می‌دهد تا هرچه بیشتر «ماهیت زمان» را در هزارتوی ذهن قهرمانش به پرسش گیرد: آینده چگونه تصویری از زمان حال می‌شود؟ [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: