پیشتر از من پرسیدید که کدام فیلمم را بیشتر دوست دارم یا حس میکنم که میتوانم پایش بایستم. تئاترهای زیادی بودند که پایشان میایستم چون در اجرایشان اختیار کامل داشتم؛ اما همیشه جوری مداخله در فیلمها وجود داشت. ولی به هر حال اگر قرار است به فهرستی فکر کنم، باید چیزی نظیر این باشد: فیلمهای متأخر آلمانیام (که ویژگیهای قابل تأملی دارند)، طوفان تابستانی که باید در طبقة ویژهای قرار بگیرد، بخشی به این دلیل که خوب به خاطرش ندارم و بخشی دیگر به این دلیل که مداخلة زیادی در موردش صورت گرفت، اما به رغم همة اینها، فیلمی بود که در آن به چیزهای زیادی که قصدش را داشتم رسیدم. بعد رسوایی در پاریس، اغواشده، مرا به شهر ببر، کاپیتان لایتفوت، نوشته بر باد، فرشتگان تباهشده. شاید در نهایت فرشتگان تباهشده بهترین فیلمم باشد.
سیرک به روایت سیرک، جان هالیدی، 1971 [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید