- در لحظات پایانی ترسهای خصوصی در مکانهای عمومی، فیلمی که پیش از علفهای وحشی ساختید، مجموعهای از حرکات دوربینِ روـبهـبالاـپروازکنان وجود دارد که از ارتفاع زیاد به شخصیتها نظر میکند. باید آنرا بازگشت شما به حرکت دوربین در نظر بگیریم؟ فیلمهای اولیهتان متکی بر حرکت دوربین بود، و در طول ۳۰ سال بعدی، دوربین شما، در مقام مقایسه، بیشتر ساکن بود. در علفهای وحشی، در کل فیلم، بهنظرْ در حال پرواز میآید.
- من متوجه نبودم که حرکت دوربین در آن صحنه بیشتر از معمول بوده. ولی ما داشتیم در استودیو کار میکردیم، و مدیر فیلمبرداری هم پل گوتیه بود که حرکات دوربین را در کارش برجسته میکند. چیزی که در آن صحنه برای من اهمیت داشت این بود که تکتک شخصیتها را در نماهای مشابهی قاب بگیریم. پاسخ همیشه همان است: برای اینکه به صحنه احساسات بیشتری تزریق شود. سعی میکنم هیچوقت از حرکت دوربین محض خاطر خودش استفاده نکنم بلکه همیشه از آن برای گرفتن احساسات بیشتری از مخاطب استفاده کنم. در علفهای وحشی، وقتی کیف دستی مارگریت به دست یک اسکیتسوار قاپیده میشود، انگار کیف به پرواز درمیآید. و میدانید که voler در فرانسه معنی دوگانهای دارد: پرواز کردن و دزدیدن. در رمان کریستیان گیلی، تمام شخصیتها به پرواز علاقه دارند، برای همین فیلم را اینجوری ساختم تا طنینی از کتاب در آن باشد. میگویند کارگردانهای (metteurs en scène) بزرگ کسانی هستند که همیشه میدانند چه میخواهند. من اصلاً اینطوری نیستم. نمیدانم چه میخواهم، اما سعی میکنم بفهمم فیلمنامه چه میخواهد، فیلم چه میخواهد، و وقتی میبینم کاری با خواستِ فیلم و احساسات شخصیتها جور درمیآید، انجامش میدهم. حرف از خواست من نیست ــ من بیرونِ این تصمیمگیری ایستادهام. [...]