اکران ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین در سال 2008 بهشدت جنجالآفرین شد، هرچند این جنجالها به واقع هیچ ربطی به موضوعِ خود فیلم نداشتند. تأکید بر این بود که هریسون فوردِ آن موقع 66 ساله برای ایفای چنین نقشی زیادی پیر است. با این حال، با عنایت به اینکه چهره فورد از این شخصیت جداییناپذیر بود، حتی نمیشد لحظهای این فکر را از ذهن گذراند که او نتواند سهمی در این پروژه داشته باشد. واقعیت این است که هیئت ظاهریِ هریسون فورد شمایلی عامهپسند در مقیاسی جهانی است. هرچه نباشد، سری فیلمهای ایندیانا جونز حاصل همکاریِ مشترکی است که به یک اندازه وامدار تهیهکنندگی جرج لوکاس، کارگردانی استیون اسپیلبرگ و بازی هریسون فورد است. با این حال، این معضل بیش از آنکه به گذر فورد از میانسالی ربط داشته باشد، ناشی از ویژگی خودِ شخصیت ایندیانا جونز است که سن و سال برایش مطرح نیست، اما در هیئت هریسون فوردی تجسم پیدا کرده که در عین جوان بودن، کمی هم پا به سن گذاشته: این بازیگر در سال 1981 و در سن 39 سالگی و به دور از هیئت یک جواناولِ سینما، برای اولینبار در قالب این نقش فرو میرود و طوری آن را به تصویر میکشد که گویی سنوسال برایش معنایی ندارد. شاید چنین شمایلی در سالهای نخستین دهه هشتاد برای خودش محبوبیتی داشته: خیالپردازی درباره چهرهای که هیچ سنخیتی با سنوسال خودش ندارد و به خاطر همین عدم تناسب، آینهای فریبنده در اختیار کودکانی میگذارد که دوست دارند زودتر بزرگ شوند و از سوی دیگر، همین آینه را به بزرگترهایی ارزانی میدارد که میخواهند به طرفهالعینی همهچیز را دوباره جوان جلوه بدهند. هریسون فورد یک نابغه بازیگری در اختیار اسپیلبرگ قرار میدهد که ترکیبی است از شوخطبعی و سرزندگی و کنایه و سرعت و زورِ بازو؛ کسی که میدود و زمین میخورد، یعنی دو موردِ استفاده از بدنی که به بهترین شیوه ممکن آنها را باهم ترکیب میکند، بدنی که نقطه اتصالی است بین کمدی کلاسیک و الزاماتِ ضربآهنگِ کنش. [...]