در یکی دو ماه گذشته، بعد از اکران ماهی و گربه، دومین فیلم بلند شهرام مکری، دربارهی وجوه معنایی، محتوایی و روایی فیلم، مثبت یا منفی، بسیار گفته و نوشته شده: از شخصیتپردازی گرفته تا نوع روایتگری، از معانی آشکار و نهان تا رفتوبرگشتهای زمانی، از فرم تا محتوا، و از ایدهها و نوآوریها تا ارجاعات سینماییاش. اما چیزی که غیابش در اغلب این نوشتهها به چشم میخورد ــ یا دستکم نگارنده از وجود آن اطلاعی ندارد ــ توجه به نقش، جایگاه، و شکل حرکت دوربین یا به تعبیری همان سبک دوربین در ماهی و گربه است، آنهم در فیلمی که علیالظاهر نه در مرحلهی مونتاژ، که مستقیماً پیشِ چشمِ دوربین خلق شده است (یک برداشت بلند ۱۳۰ دقیقهای). طبیعی است که منظور از سبک دوربین در اینجا صرفاً اشاره به وجوه بصری فیلم نیست، بلکه مرادْ رابطهی چندوجهی و پیچیدهایست که دوربین با روایت، اجزای صحنه، نقطهنظر، کاراکترها، و مناظر و چشماندازها برقرار میکند. سؤالات کلیدیای از این جنس: رابطهی دوربین با استراتژی روایی و واقعیت داستانی فیلم چگونه است؟ نسبت دوربین با فضا، اشیا و کاراکترها چطور؟ [...]