تمایز میان وقایعنگاری و تاریخ در رویکردهای متفاوت نسبت به مسئله «پیوستگی علّی» نهفته است. وقایعنگاریها صرفاً ثبت خطی وقایع – اغلب رخدادهای یک ملت ــ هستند به شیوه ای تکه تکه و حکایت گونه، انگار یک نفر در کافه ای محلی درباره وقایع شگرفی که به هم ربطی ندارند داد سخن بگوید. تاریخ اما صرفا بازگویی وقایع نیست؛ آنها را طبق الگویی نهانی به هم ربط میدهد و بدینترتیب اهمیتی ویژه به چیزی میبخشد که در حالتی دیگر خیلی ساده امری فرعی بوده است. با این حال از زمان نئورئالیسم ایتالیا به بعد، همیشه این سؤال مطرح بوده که فیلمهای روایی چطور میتوانند به تاریخ بپردازند و همچنین اپیزودیک باشند، کیفیتهای آشکار وقایعنگاری را حفظ کنند، و در عین حال معنای ضمنی عمیقتر و مسئلهساز تاریخ را هم مطرح کنند. در فیلمهای هو شیائوـشین، تقریباً به شکلی بیسابقه این سؤالها هم به شیوه سبْکی و هم روایی برجسته میشوند. [...]