زیباییشناسی و سبک فیلم نوآر آمریکایی تأثیر گذاشت و خودآگاهانه، با سطح جدیدی از درک، در عناصر آن تحولی مطابق با «هنر» خود ایجاد کرد. ملویل نمایندۀ مرحلۀ دوم تحول در فیلم نوآر است، هم از آثار گذشته تقلید میکند و هم در عین پایبندی به الگوهای سبکی آن در محتوا و پیام ژانر تغییر ایجاد میکند. تمام فیلم نوآرهای ملویل ــ از بابِ قمارباز (1956) تا سامورایی (1967) و دایرۀ سرخ (1970) ــ انتزاعی و شخصی هستند، درامهایی اگزیستانسیال در جهانهایی سراسر مصنوع. خود کارگردان مدعی است: «من اصلاً رئالیستی کار نمیکنم، تمایلی به این کار ندارم... من مستندساز نیستم. و چون مراقبم هیچوقت واقعگرا نباشم، دور از واقعیتتر از پرترهای که من میکشم وجود ندارد، هرچه میسازم همیشه غیرواقعی است». او که درکی کامل از درونمایهی نوآر آمریکایی و داستانهای گنگستری داشت، جانمایهی نوآر آمریکایی را گرفت و تهذیب و گسترشش داد و آن را به فرانسه بازگرداند. فیلمهایش به هیچ وجه تقلیدی کورکورانه از فیلم نوآرهای آمریکایی نیست و بهندرت به الگوهای آن ارجاع میدهد؛ در عوض او جوهر نوآر را میگیرد و آن را در صحنهپردازیهای غیرواقعی فرانسوی میچکاند و دنیایی میآفریند که در آن گنگسترها لباسهای آمریکایی به تن دارند و پشت ماشینهای بزرگ آمریکایی مینشینند. [...]