انسانهایی تنها، ناآرام، پریشان و آمادهی رویارویی با یک موقعیتِ بحرانی، قهرمانهای آشنای سینمای داردنها را میسازند، کاراکترهایی بهیادماندنی که با منشِ خاصِ خود، با آن ریزهکاریهای رفتاری و با لباسها و اشیای مخصوص به خود، آرام آرام در ذهنِ تماشاگر جای میگیرند و خارج از جهانِ فیلم به زندگیِ خود ادامه میدهند، رُزتا، برونوی بچه، لورنای سکوت لورنا، سیریلِ پسری با دوچرخه، و حالا ساندرای دو روز و یک شب. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید