چرا بروژ؟» این شهر گناهآلود قرون وسطایی. پاسخ کِن (برندون گلیسون) به پرسش ری (کالین فارل) ساده است. «چون بلیط اینجا ارزون بود». این گفتگویی است میان دو آدمکش ایرلندی. دو فراری. دو گماشته که برای متواریشدن از محل جنایت به دستور رئیسشان به بروژ کهن آمدهاند. به جلوهگاه هنر اروپا. شهری با معماریهای باشکوه، رشکبرانگیز و رعبآور. اما برای ری این شهر هیچ چیزی ندارد که بخواهد دو هفته را با کن در مسافرخانهای بگذراند. او حتی حوصلۀ خودش را هم ندارد، چه برسد به اینکه شهر را دریابد. آنها ناجورترین همسفران دنیا هستند. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید