لیلا تصویر زمانهای است که زشتیها و زیباییهاش، هردو، رو به ناپدیدی گذاردهاند. نه شلهزردپزان دیگر آیینی چنان جمعی و زیباست، نه ظروف «یکبارمصرفِ» امروز کاسههای چینی و سفالین آن روزهایند، و نه خانهها دیگر آن ویلاییهای حیاطدارِ بزرگند؛ اُپل کورسا که سواریِ قشری از طبقه و سلیقهای بیشوکم مشخص بود این روزها دیگر در خیابانهای شهر نمیرانَد، بچهدار شدن یا نشدن و تداوم نسل هم دیگر این روزها اهمیت و اعتبار آن روزهایش را ندارد؛ هویتها هنوز مرزیاند اما مرزها خودْ جابجا شدهاند. رنگ و نورِ جاندار این نسخه ترمیمشده کمرنگ شدنِ اینها همه را بیش از پیش به رخ میکشد. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید