آرشیو شماره ۲۷

مرزهای عمودی و محفظه‌های بسته

هنر میزانسن در واپسین فیلم ناروسه ابرهای پراکنده (1967)
نویسنده: آیین فروتن

یومیکو (یوکو تسوکاسا) از در خانه‌ای بیرون می‌آید؛ خانه‌ای که در امتدادش درهای دیگر، همچون سلول‌هایی انفرادی، ردیف شده‌اند. این نمای نخستین ابرهای پراکنده است که در همان بدو امر، فیگور شخصیت محوری فیلم را از یک فضای داخلی بسته به فضای بیرونی هدایت می‌کند. در ادامة روند فیلم تشخیص این واقعیت دشوار نخواهد بود که فضای بیرونی، تحت سیطرة تقدیر و رخدادی سرنوشت‌ساز، سایة سنگین خود را بر زندگی یومیکو خواهد افکند ــ این چیرگی جبر بیرونی و تأثیرش در فضای داخلی یکی از وجوه عمدة تماتیک چند فیلم دیگر میکیو ناروسه نیز هست: در خوراک (١٩٥١)، آمدن خواهرزادة میچیو (سِتْسوکو هارا) به خانة آنها، رابطة میچیو و همسرش را دستخوش تحول می‌کند؛ ناملایمات اقتصادی بیرون تأثیرات خود را در فضای داخل خانة «تسوتا» در شناور (١٩٥٦) لبریز می‌کنند؛ فضای مردسالارانه‌ و بازگشایی نوشگاه جدید در وقتی زنی از پلکان بالا می‌رود (١٩٦٠) بحران را به درون کسب‌وکار کئیکو (هیدکو تاکامینه) می‌کشاند؛ در دریغ (١٩٦٤)، افتتاح یک سوپرمارکت جدید، تبعات جدی در داخل مغازة کوچک و زندگی رئیکو (تاکامینه) به بار می‌آورد؛ و بالاخره در این فیلم آخر نیز حادثة تصادف، ردّ خود را بر زندگی یومیکو و شیرو (که ناخواسته باعث کشته‌ شدن شوهر یومیکو می‌شود) می‌نشاند. [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: