آرشیو شماره ۲۷

مدرنیستِ بَدوی

درباره‌ی سینمای آلبرت سِرا به بهانه‌ی آخرین فیلمش داستان مرگ من*

دُن کیشوت، سه پادشاه مجوس، کازانوآ، و دراکولا چه وجه اشتراکی دارند؟ برای شروع، اینها همگی شخصیت‌هایی سرگردان در دل افسانه و تاریخند. دوم اینکه، همگی آنها در تارعنکبوت کارگردان کاتالونیایی، آلبرت سِرا، گرفتار آمده‌اند. سِرا دانش‌آموخته‌ی زبانشناسی اسپانیایی و ادبیات تطبیقی و کارشناس پُرشور شمایل‌ اسطوره‌ای است که برنامه‌اش همان اندازه بلندپروازانه به نظر می‌رسد که ساده و موجز: دگرگون‌سازی شیمیاییِ نثر ادبی به شعر سینمایی. هنر سِرا از تمایل وی به تبدیل چگالیِ روانشناختی متن به تصاویری شمایل‌گونه ناشی می‌شود و در همان حال که دیالوگ‌های ادبی به گونه‌ای تدریجی جایگاه خود را در آثار وی به دست آورده‌اند، اقتباس‌های ادبی او کماکان خود را در مرز میان هنر «ناخالص» ــ در معنایی که مدّ نظر بازَن بود ــ و فیلم‌های دوران آغازین سینما، که میعادگاه پیوند ایده‌ی خلوص با امرِ بدوی بودند، قرار می‌دهند. [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: