حدوداً ده سال پیش در کایه دو سینما اصطلاح کارگشای «فیلمهای جشنوارهای» ظهور کرد، برای اشاره به فیلمهای «ساخته شده برای جشنوارهها»، فیلمهایی فکر شده برای گزیده شدنِ احتمالی در جشنوارهها. اطلاق این اصطلاح میطلبید از «ژانر» آن فیلمها ایدهای در سر داشته باشیم؛ فیلمهایی که در جشنواره به نمایش درمیآیند، به دل انتخابکنندههای فیلم برای شرکتهای توزیع مینشینند، و کار را راه میاندازند. این اصطلاح اغلب مواقع دامن فیلم اولیها را میگرفت، فیلمهای جمعوجوری که میخواستند جایی در صحنه بینالمللی دستوپا کنند و اقبالشان را نزد بازاریابها و منابع مالی اروپایی، بویژه فرانسوی، محک بزنند. همان دوره در صفحات این مجله ژانـمیشل فرودون به انتقاد از این اصطلاح برخاست، با این وجود، مناسبت آن سر جایش باقی بود چون با توسّل به چنین اصطلاحی میشد دستِ فیلمِ مؤلفهای تقلّبی را خواند: آنهایی که هیچ در چنته نداشتند اما دنبال این بودند که صرفاً خودشیرینی کنند، به چشم بیایند و عرض اندام کنند. بپذیریم که امروزه با رهروان همان قافله سروکار داریم (در بخش مسابقه، نه بخشهای جنبی)، با «فیلمهای جشنواره کن»، با محصولات کن. فیلمهایی که با گوشهچشمی به جشنوارههای سالهای قبل، به نیّت حضور در بخش مسابقه کن تولید میشوند. بخش مسابقه امسال موجوداتی مهیب در خود داشت، از جمله آن بنجلهای اروپاییِ جشنواره از قبیل جوانی، لابستر و پرصداتر از بمبها. اما نگاهی عمیقتر نشان میدهد که فیلمهای این بخش از نظر استتیک به فیلمهایی میمانند، که در دامن کن، یکی از دیگری زاده شدهاند، مثل اعضای یک خانواده واحد که رسم زنای با محارم دارد. چون این فیلمها در فهرست انتظار جوایز بودند، پس لابد مهر تأیید دارند، نگاهی دقیقتر به موضوع لازم است. [...]