افشین ایزانلو را اولینبار چند سال پیش در یکی از صفهای جشنواره فیلم کن دیدم. میگفت ساکن سوییس است و مجله فیلمخانه را میشناسد و دنبال میکند. افشین سالها پیش برای ادامه تحصیل در رشته دکترای مکانیک به آلمان میرود، ولی بعد از مدتی رشته تحصیلیاش را به عشق سینما رها میکند و به همراه همسرش ساکن سوییس میشود، و در سالن سینمای کوچک و دنجی در کشور لیختناشتاین (کشوری با جمعیت 73 هزار نفر، در همسایگی اتریش و سوییس) مشغول به کار میشود. امسال تصمیم گرفتم درباره سیر و سلوک سینماییاش و راهیابیاش به گروه داوران کنفدراسیون بینالمللی سینماهای هنر و تجربه با او گپوگفت کنم، تا از تجربهها و دانستههایش درباره وضعیت سینمای اروپا و جهان، و سازوکار پخش و توزیع فیلم بگوید. این معاشرت و گپوگفت در آخرین روز برگزاری جشنواره کن 9102 در یکی از تراسهای بازار فیلم کن انجام شد. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید