آرشیو شماره ۲۷

قاره‌ی گمشده

درباره‌ی گراند هتل بوداپست ساخته‌ی وس اندرسون

پس از دو فیلم آقای فاکس شگفت‌انگیز و قلمرو طلوع ماه که سر و شکلی کاملاً منظم داشتند، وس اندرسون حالا با گراند هتل بوداپست، خطرِ وارد شدن به قلمرو بدقوارگیِ باروک را به‌ جان خریده است. این ملغمه‌ی اروپایی ــ که در میان سایر چیزها، خوراک درهمی‌ست از سبک‌‌های دوره‌ای و کنایات تاریخی و قراردادهای ژانری ــ نوعی دایرة‌المعارف از فیلم‌های بالقوه است که در مسیر حرکت دیوانه‌وارش اشیاءِ طلسم‌شده‌ی یک عمر را می‌پراکند: وان‌های حمام، خال‌های مادرزادی، سلول‌های زندان، کلوچه‌ها، شیشه‌های عطر، گذرنامه‌ها، گورستان‌ها، نقاشی‌های رنگ‌روغن مسروقه، ‌مسیرهای اسکی و اتاقک‌های اعتراف‌ به ‌گناه. تازه چیزهایی بیشتر از این هست که لایه‌‌لایه درونِ هر قابی جاسازی‌شده و بعید است که فقط یکبار دیدن بتواند همه را ثبت کند. فیلم، به گونه‌ای ابتدا‌به‌ساکن مبهم، با دیدارِ دختری از مقبره‌ی یادبود نویسنده‌‌ای فقید (با کلیدهای هتلی آویزان از آن) شروع می‌شود و از همانجا با سرعتی قابل ‌توجه عزیمت می‌کند. بعد، تام ویلکینسون، بازیگرِ نقش نویسنده‌ی سالخورده، مونولوگش را جوری ادا می‌کند که گویی به جای مقدمه‌چینی برای داستانِ هتلی که اسمش روی فیلم نیز هست، می‌خواهد ما را باعجله به وسط آن پرتاب بکند تا از حکایتی که قبلاً شروع شده عقب‌ نمانیم ــ بماند که تا شروع به صحبت می‌کند، بچه‌ای که داخل اتاق می‌دود بی‌ادبانه حرفش را قطع می‌کند. یا نکند که این تام ویلکینسون دارد از دست تعقیب‌کنندگانِ ناشناسش فرار می‌کند؟ [...]

برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شده‌اید، وارد شوید، در غیر این‌صورت ثبت‌نام کنید
error: