جوزف فرانک کیتون ملقب به باستر در چهارم اکتبر ۱۸۹۵ بهدنیا آمد. خانوادهاش یک گروه نمایشی خانهبهدوش بود. وودویل نهتنها حرفۀ خانوادگی بلکه همۀ زندگیشان بود؛ نوعی سرگرمی عجیبوغریب و هفتهبیجار که از عنتررقصانی و تردستی گرفته تا تقلید صدا و استندآپ کمدی را دربر میگرفت، یکجور جُنگ شادی. تخصص پدر و مادر باستر در نمایشهای کمدی خشن و پرزدوخورد با حالوهوای اسلپاستیک بود. او پیش از آنکه چهارسالگی را تمام کند به والدینش روی صحنه پیوست و گروهشان «سه کیتون» لقب گرفت. تا سال ۱۹۱۷ وضع به همین منوال بود، اما وخامت اوضاع مالی و الکلیسمِ پدر عاقبت باستر را در کسب استقلال مصمم ساخت. به نیویورک رفت و در تئاتری بهعنوان کمدین استخدام شد اما طولی نکشید که با راسکو «فتی» آرباکل، از ستارگان سینمای کمدی آن زمان، آشنا شد. راسکو تازه راه خود را از مک سِنِت جدا کرده بود و با سمت تهیهکننده، کارگردان و بازیگر به استخدام استودیوی جوزف شِنْک درآمده بود. او و باستر زوجی را تشکیل دادند و کمی بعد برای ادامۀ فعالیتهایشان همراه با استودیو به هالیوود مهاجرت کردند. همکاری آنها تا سال ۱۹۲۰ ادامه یافت که حاصل آن چهارده فیلم کوتاه دوحلقهای بود. در همان سال، باستر اولین فیلم بلندش سفیه را برای کمپانی مترو پیکچرز بازی کرد. [...]