با دویدن و هیاهوی بچهها در میان شاخوبرگ درختان و جادههای جنگلی آغاز میشود و با دختر و پسری نوجوان که در چمنزار راه میروند پایان مییابد؛ در فاصلهی این سرخوشیهای کودکانه و دلدادگیهای نوجوانانه، فیلمی شکل میگیرد که دلبستهی گذشته است و میراث، اما همزمان پرتحرک است و امروزی. اوقات تابستانی (2008)، در نگاه اول یک فیلم کوچک خانوادگی است که گرداگرد مرگ مادر خانواده، هلن (ادیث اسکوپ)، گسترش مییابد یا بهتر بگویم گرداگرد آنچه که از مادر باقی مانده، خانهای قدیمی، تابلوهای نقاشی و اشیاء عتیقه. [...]
برای مشاهده متن کامل مقاله نیاز به دسترسی ویژه دارید
چنانچه قبلا در سایت عضو شدهاید، وارد شوید، در غیر اینصورت ثبتنام کنید